زیاریان پیش از حکومت
به قدرت رسیدن آل زیار
یکی از سلسلههای نسبتًا کوچک ایران که در فاصله زمانی و مکانی میان دولتعلویانِ طبرستان، سامانیانِ خراسان وبویهیانِ مرکز وجنوب وغرب ایران شکلگرفت، سلسله زیاری است. داستان آل زیار از اسفار بن شیرویه آغاز شد که نسبتی باآل زیار نداشت. وی از فرماندهان ماکان بن کاکی بود وماکان خود از فرماندهانعلویان طبرستان بود که بهتدریج، به استقلال گرایید. اسفار که خودسری ویژه خودرا داشت با ماکان نساخت واز سپاه او جدا شد. چشم امید او به سوی سامانیان بود.به همین دلیل با حمایت آنها سپاهی فراهم آورد واز سوی سامانیان امارت گرگان رابه دست آورد.
در این زمان، مرداویج ـ به معنای مردآویز، کسی که با مرد در میآویز ـ فرزند زیاربن وردانشاه گیلی در سپاه او بود. مرداویج، از رؤسای مردمان گیل بود که بهسامانیان پناه برده بود. هم اسفار وهم مرداویج، از خانزادگان محلی بودند که بهمرور در سپاه علویان و سامانیان، موقعیتی بهدست آورده بودند.
گذشت که در جنگ اسفار بن شیرویه با داعی در نزدیکی آمل، داعی شکستخورد. مرداویج که این زمان در سپاه اسفار بود، وبه احتمال، کینههای کهنهاینسبت به علویان داشت، با نیزهای بر پشت داعی زد ووی را کشت.
اسفار با ماکان کنار آمد؛ آمل را به وی سپرد وخود در گرگان وری نشست. اندکیبعد، امیری که او بر ری گماشته بود، به ستمگری پرداخت. اسفار به سوی ریشتافت وآن امیر ترک به قم گریخت. اسفار مرداویج را در تعقیبش به قم فرستاد؛ اماآن شخص به اصفهان گریخته بود ومرداویج بازگشت.
این زمان حوزه قدرت اسفار گسترده بود وقدرت فراوانی داشت، بهطوری کهسپاه خلیفه عباسی هم از پس وی برنیامد. شورشی در قزوین سبب کشته شدن عاملاسفار شد واسفار بیرحمانه به مردم حمله کرد وبه گفته ابناسفندیار «بسیاری اهلقزوین را بدین خیانت بکشت، چنان که مردم خانهها بازگذاشتند وبه اطراف جهان پراکنده شدند،بازارها و خانههای قزوین را آتش در فرمود زد وبا هیچ آفریده در آن ولایت یک رشته نگذاشت».
گفتهاند که اسفار با نشان دادن گرایشهای ضد دینی، به تخریب مساجدپرداخت وبدین ترتیب نشان داد که گرایش او متفاوت از سایر حکومتهای نیمهمستقلی است که همه میکوشیدند حرمت اسلام را حفظ کنند.
مرداویج که از سوی اسفار حکومت زنجان را داشت، با همراهی مخالفان فراواناسفار، وی را به قتل رساند. او با حمایت وزیر معزول اسفار وجلب حمایتتودههای مردم مسلمان ونیز همراهی امیر محلی طارم محمد بن مسافر معروف بهسلاّر ـ که خود بنیانگذار یک سلسله محلی با نام آل مسافر شد ـ بر اسفار شورید.اسفار که شاهد پیوستن سپاهیانش به مرداویج بود گریخت؛ اما در نزدیکی طالقانقزوین گرفتار شد وبه قتل رسید. از آن پس، مرداویج، وارث اسفار بن شیرویه شد.این رخداد در سال 319 هجری روی داد.