تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام

تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام

تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام


هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است و در صورت عدم ذکر منبع شرعا حرام است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
پیوندها

خوارزمشاهیان پیش از حکومت

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

برآمدن‌ دولت‌ خوارزمشاهی‌

پیش‌ از این‌ به‌طور پراکنده‌ از سلسله‌ خوارزمشاهی‌ سخن‌ گفتیم‌. از ابتدای‌ استقلال‌دولت‌های‌ ایرانی‌، می‌توان‌ داستان‌ را چنین‌ تصویر کرد که‌ نخست‌، شخصیتی‌برجسته‌ از شهری‌ بر می‌خیزد، اندک‌ اندک‌ دولتی‌ تشکیل‌ داده‌ و با جنگ‌ وحماسه‌فراوان‌ که‌ معمولا همراه‌ با کشت‌ وکشتارهای‌ زیاد است‌، دولتی‌ فراگیر تشکیل‌می‌دهد. یک‌ بار سیستان‌، چند بار خراسان‌ وطبرستان‌ و... اکنون‌ نوبت‌ خوارزم‌ بودتا دولتی‌ فراگیر البته‌ نه‌ چندان‌ پر دوام‌ تشکیل‌ دهد.


خوارزم‌ در شمال‌ خراسان‌ وغرب‌ ماوراءالنهر قرار داد. در دوره‌هایی‌ از تاریخ‌خود در شمار شهرهای‌ خراسان‌ وگاه‌ در زمره‌ شهرهای‌ ماوراءالنهر به‌ شمار می‌آید.اهمیت‌ خوارزم‌ وموقعیت‌ جغرافیایی‌ آن‌ اقتضای‌ آن‌ دارد که‌ منطقه‌ای‌ مستقل‌ به‌حساب‌ آید؛ به‌ویژه‌ که‌ تا پیش‌ از تسلط‌ ترکان‌، زبان‌ وفرهنگ‌ ویژه‌ خود را داشته‌است‌. پس‌ از این‌ تسلط‌، آن‌ زبان‌ وفرهنگ‌ به‌طور کلی‌ از میان‌ رفت‌ وتنها لغات‌اندکی‌ از آن‌ در برخی‌ از متون‌ برجای‌ ماند. البته‌ زبان‌ علمی‌ مردم‌ این‌ دیار، زبان‌عربی‌ بود وبسیاری‌ از آثار مهم‌ اسلامی‌ که‌ توسط‌ عالمان‌ این‌ شهر تدوین‌ شده‌ درزبان‌ عربی‌ است‌.

خوارزم‌ در قرن‌ چهارم‌ هجری‌، از مراکز مهمی‌ فرهنگی‌ بود وشخصیت‌هایی‌مانند ابوریحان‌ بیرونی‌ در آنجا زندگی‌ می‌کردند.

با تسلط‌ سلجوقیان‌ بر خراسان‌، این‌ منطقه‌ تحت‌ سلطه‌ آنان‌ درآمد ویکی‌ ازامرای‌ ترک‌ دربار آنان‌، با نام‌ انوشتگین‌ به‌ خوارزم‌ فرستاده‌ شد. وی‌ طبق‌ سنت‌ مرسوم‌در خوارزم‌، خوارزمشاه‌ نامیده‌ شد. انوشتگین‌ در سال‌ 490 هجری‌ درگذشت‌وفرزندش‌ قطب‌الدین‌ محمد حکومت‌ خوارزم‌ را عهده‌دار شد. وی‌ در دوران‌امارت‌ خود، هماهنگ‌ با سلطان‌ سنجر بوده‌ وبه‌ عنوان‌ دست‌نشانده‌ آنان‌ در این‌منطقه‌ حکومت‌ می‌کرد.

پس‌ از درگذشت‌ او در سال‌ 521 فرزندش‌ اَتْسِز از سوی‌ سلطان‌ سنجر به‌ امارت‌خوارزم‌ انتخاب‌ شد. وی‌ به‌ تدریج‌ به‌ استقلال‌ گروید وکوشید تا دولتی‌ مستقل‌ ازسلجوقیان‌ در خوارزم‌ پدید آورد. اتسز طی‌ سالها امارت‌ خود، میان‌ خوارزمیان‌،شخصیتی‌ محبوب‌ بود ومردم‌ به‌طور کامل‌ از وی‌ حمایت‌ می‌کردند.

اتسز تا سال‌ 529 ارتباط‌ خود را با سنجر حفظ‌ کرد؛ اما از این‌ سال‌ به‌ بعد،پیوندخود را با سلجوقیان‌ قطع‌ کرد وکوشید تا با تصرف‌ مناطق‌ جدیدی‌، بر حوزه‌جغرافیایی‌ تحت‌ سیطره‌ خود بیفزاید. سلطان‌ سنجر سپاه‌ بزرگی‌ تدارک‌ دید وبه‌سوی‌ خوارزم‌ تاخت‌. آنها در هزاراسپ‌ با یکدیگر درگیر شدند. سپاه‌ خوارزم‌ بادادن‌ بیش‌ از ده‌ها هزار کشته‌ ومجروح‌ واسیر شکست‌ خورد. از آن‌ جمله‌ فرزنداتسز که‌ به‌ دستور سنجر دو نیم‌ شد. سنجر، خوارزم‌ را به‌ برادر زاده‌اش‌ سلیمان‌ دادوبازگشت‌.

از آنجا که‌ مردم‌ خوارزم‌ اتسز را دوست‌ می‌داشتند، سلیمان‌ را بیرون‌ کردند وباردیگر دولت‌ خوارزمشاهی‌ در خوارزم‌ بر سر کار آمد. اتسز کوشید تا با سنجر از درِآشتی‌ درآید وارتباطش‌ را با وی‌ بر پایه‌ دوستی‌ متقابل‌ استوار کند؛ اما از آنجا که‌اندیشه‌ استقلال‌ خواهی‌ او را آرام‌ نمی‌گذاشت‌ بلافاصله‌ دوستی‌ را بهم‌ زد، به‌ بخاراتاخت‌ وپس‌ از آن‌ با ترکان‌ حدفاصل‌ ماوراءالنهر وچین‌ ـ ختائیان‌ ـ اظهار دوستی‌کرده‌ آنها را دعوت‌ به‌ تهاجم‌ به‌ ماوراءالنهر کرد. نتیجه‌ حمله‌ ترکان‌ کافر مزبور،جنگ‌ سال‌ 536 در نزدیکی‌ سمرقند بود که‌ سنجر شکست‌ سختی‌ خورد وطی‌ آن‌زنش‌ نیز به‌ اسارت‌ دشمن‌ درآمد.

اگر خوارزمشاه‌ این‌ اشتباه‌ را مرتکب‌ شده‌ وپای‌ ترکان‌ کافر را به‌ ماوراءالنهرکشیده‌ باشد، خطای‌ بزرگی‌ مرتکب‌ شده‌ است‌. خواهیم‌ دید که‌ طبق‌ نظر برخی‌ ازمورخان‌، در سالهای‌ بعد، دشمنان‌ خوارزمشاهیان‌، برای‌ کوبیدن‌ آنها از مغولان‌دعوت‌ کردند تا به‌ خراسان‌ قدم‌ بگذارند.

به‌ هر روی‌، اتسز که‌ فرصت‌ را مناسب‌ دید، به‌ خراسان‌ تاخت‌ وکوشید تاسرزمین‌های‌ تازه‌ای‌ را به‌ خاک‌ خوارزم‌ ضمیمه‌ کند. اقدامات‌ وی‌ به‌ جایی‌ نرسیدوسنجر در سال‌ 538 به‌ خوارزم‌ حمله‌ کرد. سنجر نتوانست‌ شهر را بگشاید؛ امااتسز نیز پیغام‌های‌ دوستی‌ فرستاد وسلطان‌ بازگشت‌. اتسز در پی‌ گرفتن‌ فرمان‌مستقلی‌ از مقتفی‌ عباسی‌ برآمد. سنجر بار دیگر در سال‌ 542 به‌ خوارزم‌ حمله‌ کرد.

بدین‌ ترتیب‌، اتسز، به‌ رغم‌ تلاش‌های‌ گسترده‌ خود نتوانست‌ آن‌ گونه‌ که‌ آرزوداشت‌ استقلال‌ خوارزم‌ را به‌ دست‌ آورد. پس‌ از آن‌ که‌ سلجوقیان‌ در برابر ترکان‌ غزشکست‌ خوردند وسنجر به‌ اسارت‌ درآمد، خوارزم‌ رو به‌ استقلال‌ بیش‌تر رفت‌.

ایل‌ ارسلان‌ فرزند اتسز به‌ سال‌ 551 به‌ جای‌ پدر نشست‌. وی‌ توانست‌ برخی‌ ازمناطق‌ خراسان‌ مانند دهستان‌ وگرگان‌ را ضمیمه‌ قلمرو خویش‌ کند. کوشش‌های‌بیش‌تر وی‌ به‌ نتیجه‌ نرسید وایل‌ ارسلان‌، به‌ جای‌ جنگ‌ در خراسان‌، تصمیم‌ گرفت‌تا به‌ جنگ‌ ترکان‌ کافر برود. مرگ‌ ناگهانی‌ وی‌ در سال‌ 568 این‌ اقدامات‌ او رامتوقف‌کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۲
مهدی صادق زاده قمصری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی